صفحه شخصی فرزانه حبیبی    
 
نام و نام خانوادگی: فرزانه حبیبی
رشته: کارشناسی ارشد عمومی
تاریخ عضویت:  1390/12/07
 روزنوشت ها    
 

 خانه دوست کجاست؟ بخش عمومی

21


خانه دوست کجاست؟

در فلق بود که پرسید سوار


آسمان مکثی کرد


رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید


و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:


"نرسیده به درخت


کوچه باغی است که از باغ خدا سبز تر است


و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است


می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در می آرد


پس به سمت گل تنهایی می پیچی


دو قدم مانده به گل


پای فواره جاوید اساطیر زمان می مانی


و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد


در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی


کودکی می بینی


رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور


و از او می پرسی خانه دوست کجاست؟



به یاد آرزوهایم سکوتی میکنیم بالا تر از فریاد..................

چهارشنبه 30 فروردین 1391 ساعت 09:48  
 نظرات    
 
م. مستاجران 15:05 چهارشنبه 30 فروردین 1391
0
 م. مستاجران
کربلای 5
رضا مهیاری 15:37 چهارشنبه 30 فروردین 1391
3
 رضا مهیاری
یه کم سر راست تر نمیشد آدرس بده؟
امیر عید 20:04 چهارشنبه 30 فروردین 1391
0
 امیر عید
من دلم می‌خواهد خانه‌ای داشته باشم پر دوست

کنج هر دیوارش دوستهایم بنشینند آرام گل بگو گل بشنو

هرکسی می‌خواهد وارد خانه پر عشق و صفایم گردد

یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند

شرط وارد گشتن شست و شوی دلهاست

شرط آن داشتن یک دل بی‌رنگ و ریاست

بر درش برگ گلی می‌کوبم روی آن با قلم سبز بهارمی‌نویسم ای یار

خانه‌ی ما اینجاست

تا که سهراب نپرسد دیگر خانه دوست کجاست؟
محسن بیگدلی 20:15 چهارشنبه 30 فروردین 1391
0
 محسن بیگدلی
خانم مهندس سپاس واقعا یه چیز های بعضی وقت ها فراموش می شن.
هم خانه دوست تو فیلم هم تو شعر آدرس رو درست داده.
مائده علیشاهی 20:49 چهارشنبه 30 فروردین 1391
1
 مائده علیشاهی
بسیار زیبا
ممنونم فرزانه جان
حسن ابراهیمی 21:11 چهارشنبه 30 فروردین 1391
0
 حسن  ابراهیمی
جناب مهیاری مخلصیم ، زیبایی پیدا کردن این خانه رفتن به همین آدرسشه.
فرزانه حبیبی 09:18 پنجشنبه 31 فروردین 1391
2
 فرزانه  حبیبی
ممنون از آراء و نظرات دوستان عزیز

آنکه خوانمش نیست به جز حضرت دوست
دنیا به جمال حضرت دوست نکوست
گر شود جدای استخوانم از پوست
گر خاک شوم ذره شوم جلوه اوست

محمد سلطانی 15:18 پنجشنبه 31 فروردین 1391
0
 محمد سلطانی
به یادگار نوشتم خطی زدل تنگی به روزگار ندیدم رفیق یک رنگی...............
جلال بهرامی 20:04 پنجشنبه 31 فروردین 1391
0
 جلال بهرامی
بسیار ممنون زیبا بود